برساز عشق نغمه ی ناکوک میزنیای یا, ...ادامه مطلب
امسال هم گذشت با همه خوبیها و بدی&zwnj, ...ادامه مطلب
من نشانی از تو ندارم،اما نشانیام را برای تو مینویسم: در عصرهای انتظار،به حوالی بی کسی قدم بگذار! خیابان غربت را پیدا کن،وارد کوچه پس کوچههای تنهایی شو! کلبهی غریبیام را پیدا کن، کنار بید مجنون خزان زده و کنار مرداب آرزوهای رنگیام، در کلبه را باز کن و به سراغ بغض خیس پنجره برو! حریر غمش را کنار بزن! مرا خواهی دید با بغضی کویری که غرق انتظار است، پشت دیوار دردهایم نشستهام..........Let's block ads! بخوانید, ...ادامه مطلب
و چای دغدغه عاشقانه خوبی ست برای با تـــو نشستن بهانه خوبـی ست حیاط آب زده ، تخت چوبـــی و مـــن و تـــــــــــو چه قدر بوسه، چه عصری، چه خانه خوبی ست قبول کن! بــه خدا خانه شما سارا! برای فاخته , ...ادامه مطلب
من نشانی از تو ندارم،اما نشانیام را برای تو مینویسم: در عصرهای انتظار،به حوالی بی کسی قدم بگذار! خیابان غربت را پیدا کن،وارد کوچه پس کوچههای تنهایی شو! کلبهی غریبیام را پیدا کن، کنار بید مجنون خزان زده و کنار مرداب آرزوهای رنگیام، در کلبه را باز کن و به سراغ بغض خیس پنجره برو! حریر غمش را کنار بزن! مرا خواهی دید با بغضی کویری که غرق انتظار است، پشت دیوار دردهایم نشستهام.........., ...ادامه مطلب
من نشانی از تو ندارم،اما نشانیام را برای تو مینویسم: در عصرهای انتظار،به حوالی بی کسی قدم بگذار! خیابان غربت را پیدا کن،وارد کوچه پس کوچههای تنهایی شو! کلبهی غریبیام را پیدا کن، کنار بید مجنون خزان زده و کنار مرداب آرزوهای رنگیام، در کلبه را باز کن و به سراغ بغض خیس پنجره برو! حریر غمش را کنار بزن! مرا خواهی دید با بغضی کویری که غرق انتظار است، پشت دیوار دردهایم نشستهام.........., ...ادامه مطلب
ای که چشمان عزلخوان و مورّب داری ! بیشتر از غزلِ « سایه » مخاطب داری چشم تو مستیِ صد جامِ پیاپی دارد تو که لبهایی از انگور، لبالب داری ! چشمِ تو، شرح جهانهای, موازی, ست مرا بیشتر از کُتُبِ فلسفه مطلب, ...ادامه مطلب
من نشانی از تو ندارم،اما نشانیام را برای تو مینویسم: در عصرهای انتظار،به حوالی بی کسی قدم بگذار! خیابان غربت را پیدا کن،وارد کوچه پس کوچههای تنهایی شو! کلبهی غریبیام را پیدا کن، کنار بید مجنون خزان زده و کنار مرداب آرزوهای رنگیام، در کلبه را باز کن و به سراغ بغض خیس پنجره برو! حریر غمش را کنار بزن! مرا خواهی دید با بغضی کویری که غرق انتظار است، پشت دیوار دردهایم نشستهام.........., ...ادامه مطلب
مرا نیست راهی به دنیای, تو تو را نیست راهی به دنیای من به لب،خندد امید فردای تو مرا نیست امید فردای من چنان بشکفد نوشخندت به لب که لبخند ماهی در آیینه ای نه با غم ترا آشتی ست نه در دل تو را رنج دیرین, ...ادامه مطلب
زمان ثبت : یکشنبه 15 بهمنماه سال 1396 در ساعت 09:07 ق.ظ ~ چاپ مطلب عنوان : برف ببین باز میبارد آرام، برففریبا و رقصنده و رام، برفعروسانه میآید از آسماندر این حجله آرام و پدرام، برفزمین را سراسر سپیدی گرفتبه هر شاخه، هر شاخه، هر بام، برفنشسته بر انبوه اندوه دشتبه بیبرگی باغ ایام، برفخزان هم به دامان مرگی خزیدکنون فصل سرد سرانجام، برففروبسته یک شهر چشمان خویشو میبارد آرام، آرام، برف... (0 لایک) "; } blogsky.ajax.onCommentSubmitFailure = function(e) { document.getElementById("comment-errors-message").innerHTML = e.error; , ...ادامه مطلب
زمان ثبت : پنجشنبه 19 بهمنماه سال 1396 در ساعت 11:22 ب.ظ ~ چاپ مطلب عنوان : راز رازی که میانِ ماستشعرهاییستکه هیچگاه به ذهنمان خطور نکرداماسرودیمشانکودکیستکه نطفهاش بسته نشدامابه دنیا آمدحرفهاییستکه همه از ما میدانندجز من و تورازی که میانِ ماستقلبیستکه از ابتدای عشقایستاده تپید "افشین یداللهی" (0 لایک) "; } blogsky.ajax.onCommentSubmitFailure = function(e) { document.getElementById("comment-errors-message").innerHTML = e.error; } blogsky.ajax.onCommentRateBegin = function(e) { , ...ادامه مطلب
چه کیفی می دهددوست داشتنِ تووقتی ندانی و دوستت بدارموقتی ندانی و تماشایت کنمچه کیفی می دهد دوست داشتنِ تووقتی هر روز تمام راه رابه شوق دیدن روی ماهت قدم بزنم چه کیفی می دهدوقتی یک روز بی هوا از راه برسیبه چشم های همیشه عاشقم خیره شوی بگویی گاهی نگاهبهتر از هزاران دوستت دارم این زمانه استگاهی چشم هاچیزهایی را به ما می فهمانندکه زبان از گفتنشان عاجز استگاهی دلت می خواهد بگوییاما شرم میکنی از گفتنش چه کیفی می دهد عاشقِ تو بودن وقتی اینگونهدوست داشتن را به من آموختی"حاتمه ابراهیم زاده" (0 لایک) , ...ادامه مطلب
تنت میتواند زندگیام را پر کندعین خندهاتکه دیوار تاریک حزنم را به پرواز در میآورد.تنها یک واژهات حتیبه هزار تکه میشکند تنهایی کورم را.اگر نزدیک بیاوری دهان بیکرانات راتا دهان منبیوقفه مینوشمریشهی هستی خود را.تو اما نمیبینیکه چقدر قرابت تنتبه من زندگی میبخشد وچقدر فاصلهاشاز خودم دورم میکند وبه سایه فرو میکاهدم.تو هستی: سبکبار و مشتعلمثل مشعلی سوزاندر میانهی جهان.هرگز دور نشو:حرکات ژرف طبیعتاتتنها قوانین مناند.زندانیام کنحدود من باش.و من آن تصویرِ شاد خویش خواهم بودکه تو-اش به من بخشیدی (0 لایک) , ...ادامه مطلب
دشت ها نام تو را می گویندکوه ها شعر مرا می خوانندکوه باید شد و ماندرود باید شد و رفتدشت باید شد و خوانددر من این جلوه ی اندوه ز چیست؟در تو این قصه ی پرهیز که چه ؟در من این شعله ی عصیان نیازدر تو دمسردی پاییز که چه؟حرف را باید زددرد را باید گفت سخن از مهر من و جور تو نیستسخن از تومتلاشی شدن دوستی استو عبث بودن پندار سرورآور مهرآشنایی با شور؟و جدایی با درد؟و نشستن در بهت فراموشییا غرق غرور؟سینه ام آینه ای ستبا غباری از غمتو به لبخندی از این اینه بزدای غبارآشیان تهی دست مرامرغ دستان تو پر می سازند. آه مگذار، که دستان منآن اعتمادی که به دستان تو داردبه فراموشی ها بسپاردآه مگذار که مرغان سپید دستتدست پر مهر مرا سرد و تهی بگذاردمن چه می گویم، آه!با تو اکنون چه فراموشی هاستبا من اکنون چه نشستن ها، خاموشیها ست.... "حمید مصدق" (0 لایک) , ...ادامه مطلب
نگاهت را به من بسپار… و دستهایت را به دستانم… دلت را به دلم بند بزن و با من عازم این راه بی تاب شو… بیا با من… به جایی دور… به دشت سادگی هایم… به رویاهای شیرینم… بیا با من … به این بزم شبانگاهی… غمت را پشت در بگذار… بیا و خنده را با خود… به مهمانی ببر امشب… بیا با من… خیالت را به من بسپار… بیا با آب رودخانه… نگاهت را بشور… آرام و آهسته… بیا و با صدای من… دلت را غسل شادی ده… بیا اینجا… بیا با من… به این بزم شبانگاهی… نگاهت را… دلت را… دستهایت را… به من بسپار… (0 لایک) , ...ادامه مطلب