دلتنگ طلوع توام ای صبح دل انگیز ای چشم غزلخوان غزلجوش غزلخیز ای باغ معطر شده از نسترن و ناز ای حسرت جاوید من ای غبطه برانگیز با یاد تماشای تو هر شام و سحرگاه با بغض گلاویزم و از خاطره لبریز بدنامی و آوارگی و تنگدلی هیچ این عشق دریده است به من جامه پرهیز تا مرز جنون برده دلم را به خیالی آو,دلتنگ,طلوع,توام,انگیز ...ادامه مطلب
روزگاریست که سودازده روی توامخوابگه نیست مگر خاک سر کوی توام به دو چشم تو که شوریدهتر از بخت منستکه به روی تو من آشفتهتر از موی توام نقد هر عقل که در کیسه پندارم بودکمتر از هیچ برآمد به ترازوی توام همدمی نیست که گوید سخنی پیش منتمحرمی نیست که آرد خبری سوی توام چشم بر هم نزنم گ, ...ادامه مطلب
جاده بهانه است مقصود چشم توستمن راهــی توام ای مقصـد درستمــن راهــی تـوام با من قدم بزنهمــراه مــن بیــا تا شـهر ما شدناین مـَـرد را که باز در تلخی ِ غم استمهــمان به قـند کن، چایـت اگـر دم است"علیرضا آذر",من راهی توام ای مقصد درست ...ادامه مطلب