دلتنگ طلوع توام ای صبح دل انگیز ای چشم غزلخوان غزلجوش غزلخیز ای باغ معطر شده از نسترن و ناز ای حسرت جاوید من ای غبطه برانگیز با یاد تماشای تو هر شام و سحرگاه با بغض گلاویزم و از خاطره لبریز بدنامی و آوارگی و تنگدلی هیچ این عشق دریده است به من جامه پرهیز تا مرز جنون برده دلم را به خیالی آو,دلتنگ,طلوع,توام,انگیز ...ادامه مطلب