امسال هم گذشت با همه خوبیها و بدی&zwnj, ...ادامه مطلب
من نشانی از تو ندارم،اما نشانیام را برای تو مینویسم: در عصرهای انتظار،به حوالی بی کسی قدم بگذار! خیابان غربت را پیدا کن،وارد کوچه پس کوچههای تنهایی شو! کلبهی غریبیام را پیدا کن، کنار بید مجنون خزان زده و کنار مرداب آرزوهای رنگیام، در کلبه را باز کن و به سراغ بغض خیس پنجره برو! حریر غمش را کنار بزن! مرا خواهی دید با بغضی کویری که غرق انتظار است، پشت دیوار دردهایم نشستهام..........Let's block ads! بخوانید, ...ادامه مطلب
و چای دغدغه عاشقانه خوبی ست برای با تـــو نشستن بهانه خوبـی ست حیاط آب زده ، تخت چوبـــی و مـــن و تـــــــــــو چه قدر بوسه، چه عصری، چه خانه خوبی ست قبول کن! بــه خدا خانه شما سارا! برای فاخته , ...ادامه مطلب
من نشانی از تو ندارم،اما نشانیام را برای تو مینویسم: در عصرهای انتظار،به حوالی بی کسی قدم بگذار! خیابان غربت را پیدا کن،وارد کوچه پس کوچههای تنهایی شو! کلبهی غریبیام را پیدا کن، کنار بید مجنون خزان زده و کنار مرداب آرزوهای رنگیام، در کلبه را باز کن و به سراغ بغض خیس پنجره برو! حریر غمش را کنار بزن! مرا خواهی دید با بغضی کویری که غرق انتظار است، پشت دیوار دردهایم نشستهام.........., ...ادامه مطلب
چه کیفی می دهددوست داشتنِ تووقتی ندانی و دوستت بدارموقتی ندانی و تماشایت کنمچه کیفی می دهد دوست داشتنِ تووقتی هر روز تمام راه رابه شوق دیدن روی ماهت قدم بزنم چه کیفی می دهدوقتی یک روز بی هوا از راه برسیبه چشم های همیشه عاشقم خیره شوی بگویی گاهی نگاهبهتر از هزاران دوستت دارم این زمانه استگاهی چشم هاچیزهایی را به ما می فهمانندکه زبان از گفتنشان عاجز استگاهی دلت می خواهد بگوییاما شرم میکنی از گفتنش چه کیفی می دهد عاشقِ تو بودن وقتی اینگونهدوست داشتن را به من آموختی"حاتمه ابراهیم زاده" (0 لایک) , ...ادامه مطلب
مهم نیست دریا سَرِ خورشید را زیرِ آب کند مهم نیست آسمان ماه را سر به نیست کند و ستارگان را بتارانَد من به خدایی دل سپرده ام که در پوستِ تو زندگی می کند ! شبها که بادها در روح من تنوره می کشند در بندرِ شانه هایت لنگر می اندازم و سر بر سخت ترین صخره می گذارم تا آنگاه که سوسوی آن دو فانوس خاموش شود و در سکوت، آغوش ِ تو چون کِشتیِ سرنگونی در مِه فرو رَوَد ! "یدالله_گودرزی" (3 لایک) , ...ادامه مطلب
زمان ثبت : شنبه 6 آبانماه سال 1396 در ساعت 09:17 ق.ظ ~ چاپ مطلب عنوان : دردهای من جامه نیستندتا ز تن در آورم چامه و چکامه نیستندتا به رشتهی سخن درآورمنعره نیستندتا ز نای جان بر آورمدردهای من نگفتنیدردهای من نهفتنی استدردهای منگرچه مثل دردهای مردم زمانه نیستدرد مردم زمانه استمردمی که چین پوستینشانمردمی که رنگ روی آستینشانمردمی که نامهایشانجلد کهنهی شناسنامههایشاندرد میکندمن ولی تمام استخوان بودنملحظههای سادهی سرودنمدرد میکندانحنای روح منشانههای خستهی غرور منتکیهگاه بیپناهی دلم شکسته استک, ...ادامه مطلب
زمان ثبت : چهارشنبه 10 آبانماه سال 1396 در ساعت 08:09 ق.ظ ~ چاپ مطلب عنوان : , ...ادامه مطلب
object style="border: 3px solid " height="46" width="147" classid="clsid:6BF52A52-394A-11D3-B153-00C04F79FAA6"> بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که میبینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش پنجشنبه 30 شهریورماه سال 1396 مسخ شده! اینجا کنار این صندلی خالی مردی خا, ...ادامه مطلب
object style="border: 3px solid " height="46" width="147" classid="clsid:6BF52A52-394A-11D3-B153-00C04F79FAA6"> بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که میبینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش دوشنبه 3 مهرماه سال 1396 تو با کدام زبان صدایم می زنی تو با کدام زبان صدا,صدایم ...ادامه مطلب
object style="border: 3px solid " height="46" width="147" classid="clsid:6BF52A52-394A-11D3-B153-00C04F79FAA6"> بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که میبینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش جمعه 24 شهریورماه سال 1396 تمام نام های جهان باتوست بی هیچ ناممی آییاما ت,تمام,جهان,باتوست ...ادامه مطلب
یک شب از دست کسی باده ای خواهم خورد که مرا با خود تا آن سوی اسرار جهان خواهد برد با من از هست به بود با من از نور به تاریکی از شعله به دود با من از آوا تا خاموشی دورتر شاید تا عمق فراموشی راه خواهد پیمود کی از آن سرمستی خواهم رست ؟ کی به همراهان خواهم پیوست ؟ من امیدی را در خود بارور ساخته ام تار و پودش را با عشق تو پرداخته ام مثل تابیدن مهری در دل مثل جوشیدن شعری از جان مثل بالیدن عطری در گل جری, ...ادامه مطلب
تنهاترین بهانه ی دنیای من تویی در رو بروی آینه زیبای من تویی وقتی که از تمام جهان خسته می شوم آغوش دلنشین و پذیرای من تویی با بوی سیب خنده ی تو زنده می شوم تو یوسف مؤنث و عیسای من تویی ! وقتی به شام آخر خود فکر می کنم احساس می کنم که یهودای من تویی! بر لوح سرنوشت من امضای چشم توست مُهر نماز و خ,امضای ...ادامه مطلب
دلتنگ طلوع توام ای صبح دل انگیز ای چشم غزلخوان غزلجوش غزلخیز ای باغ معطر شده از نسترن و ناز ای حسرت جاوید من ای غبطه برانگیز با یاد تماشای تو هر شام و سحرگاه با بغض گلاویزم و از خاطره لبریز بدنامی و آوارگی و تنگدلی هیچ این عشق دریده است به من جامه پرهیز تا مرز جنون برده دلم را به خیالی آو,دلتنگ,طلوع,توام,انگیز ...ادامه مطلب
تو نیستی، اما وقتی به تو فکر میکنم صدای آب را در رگهای خاک میشنوم. گلسرخِ حیاط در آینهی نگاهم زود به زود میشکفد و آسمان پُر از پروانه و بادبادک میشود. تو نیستی، اما وقتی به تو فکر میکنم دریا نزدیکتر میآید ابرهای سیاه دور میشوند و باران هر وقت بگویم میبارد. تو نیستی، اما وقتی به تو فک, ...ادامه مطلب