رودم و در تب و تابم، بروم تا دریا
بروم حرف دلم را بزنم با دریادوری و فاصله انداخته از پای مرا
آه از این فاصله و دوری دریا ... دریا!در سراشیبی کوهام؛ وسط دره و دشت
مانده ام عشق کشیده است مرا یا دریا...؟بس که پا کوفته ام، پا به زمین میترسم
نشناسد من پر آبله پا را دریاکنده ام از دل هر صخره مسیری تا او
میروم تا خود او... تا خود دریا ... دریا!میروم تا که بگویم غم دوری سخت است
کنده این عشق چو کوهی دلم از جا دریاآه دریا! عطش وصل کشیده است مرا
از نوک قله به شیب و خم صحرا دریانکند وصل من و تو به درازا بکشد
و بیفتد به همان روز مبادا دریا؟نکند لحظه دیدار به توفان بخورم
و نبینی که من افتاده ام از پا دریا!"مریم سقلاطونی"
دشت مشوش...برچسب : نویسنده : 4dashtemoshavvashd بازدید : 172