همیشه خنده به لب بودی و جوان بودی
صداقتِ هنر از جوهرِ تو پیدا بود
و عشق کارِ تو بود و تو کاردان بودی
میانِ چشمه ی مهتاب می درخشیدی
شبیهِ آینه بینِ ستارگان بودی
حریمِ امنیت و عشق ،" در پناهِ تو " بود
میانِ زندگی خویش ، قهرمان بودی
اگر چه قصه ی تو عاشقانه شد آغاز
تو انتهای غم انگیزِ داستان بودی
خبر ، تلاقی ِ سنگینِ پُتک و آینه بود
تو چون شکفتنِ یک بُغضِ ناگهان بودی
حدیثِ رفتنِ تو ساده تر ز رویا بود
به روی ِ هودَجِ بالِ پرندگان بودی.....
"دکتر یدالله گودرزی"
دشت مشوش...
ما را در سایت دشت مشوش دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 4dashtemoshavvashd بازدید : 170 تاريخ : سه شنبه 17 اسفند 1395 ساعت: 22:24